معنی موسس پیشاهنگی

فرهنگ فارسی هوشیار

پیشاهنگی

‎ عمل پیشاهنگ پیشرو بودن: شبانی بود گله گوسفند داشت تیسی را ز روی نام به پیشاهنگی گله مرتب گردانید، تربیت جوانان نیکو کار طبق مقررات مخصوص. توضیح این کلمه را بدین معنی در قرن حاضر برابر انگلیسی اسکاوت ترینینگ پذیرفته اند. توضیح، سازمان جهانی تربیتی و ورزشی که تشکیلات آن تا حدی شبیه سازمان نظامی است. منش افراد پیشاهنگ: آماده باش و روش آنان هر روز لااقل یک کار نیک انجام بده. است. موسس این سازمان لرد بیدن یاول است.


رهبر پیشاهنگی

فرمانده پیشاهنگان.


موسس

آنکه بنیاد چیزی را بر پا مینهد و بنا میکند، پایه کذار، بنانهاده، بنیانگذار آنکه با خود حرف میزند و زمزمه میکند، وسواسی

فرهنگ عمید

پیشاهنگی

سازمان تربیتی و ورزشی در بیشتر کشورهای جهان که شاگردان مدارس و جوانان را با منش پیشاهنگی که پرورش جسم و فکر و آمادگی برای کارهای نیک است آشنا می‌سازد،
(حاصل مصدر) نوعی تعلیم‌وتربیت ورزشی برای شاگردان مدارس و جوانان که شبیه تعلیمات نظامی است و جوانان را ورزیده، نیکوکار، و فداکار بارمی‌آورد،

فارسی به عربی

موسس

اب، منشی، موسس، مولف


پیشاهنگی کردن

کشافه

عربی به فارسی

موسس

از پا افتادن , لنگ شدن , فرو ریختن , غرق کردن (کشتی) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنیان گذار , ریخته گر , قالبگیر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

موسس

بنیانگزار، بنیانگر

کلمات بیگانه به فارسی

موسس

بنیانگذار

فارسی به آلمانی

موسس

Autor (m), Schriftsteller (m), Urheber (m), Vater (m), Verfasser (m)

مترادف و متضاد زبان فارسی

موسس

بانی، بنیانگزار، پایه‌گذار، واضع

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

موسس پیشاهنگی

564

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری